سفرنامه کارلوویواری در جمهوری چک
امروز که از کارلوویواری و از محل جشنواره فیلم این شهر مینویسم، حدود سه روز است که در سفر هستم و این چهارمین شهری است که در این سه روز تجربه کردهام. حدود 6 ساعت در فرانکفورت، حدود 23 ساعت در دوسلدورف، حدود 11 ساعت در نورنبرگ و اکنون حدود 26 ساعت است که در کارلوویواری هستم. ساعتهای زیادی را هم در اتوبوس و قطار و هواپیما و ماشین سواری در حدفاصل این شهرها بودهام.
کارلوویواری؛ این بار برای سینما!
به هر صورت بعد از فرصت حضور در انواع و اقسام رویدادهای بینالمللی گردشگری، تجربه حضور در یک فستیوال بینالمللی فیلم، باعث شد تا رنج و هزینه این سفر فشرده را در دل سفر کاری به آلمان بپذیرم و این بار برای جشنواره فیلم به شهر بسیار دیدنی و دوست داشتنی کارلوویواری سفر کنم.
ورودی اصلی هتل محل برگزاری فستیوال
کوتاه از کارلوویواری
کارلوویواری تقریبا غربیترین شهر مهم جمهوری چک محسوب میشود و در فاصله نزدیکی (حدودا 60 تا 70 کیلومتر) از کشور آلمان قرار دارد. این شهر به واسطه آب گرم و چشمههای آبمعدنی خود همواره میزبان گردشگران زیادی است و سالانه مسافران داخلی و بینالمللی فراوانی به این شهر سفر میکنند. اما علاوه بر آن، امسال برای پنجاهمین بار، این شهر میزبان رویداد مهم جشنواره فیلم است و این خود بهانه مضاعفی برای علاقهمندان فیلم و سینما است که به این شهر سفر کنند. یک کانال آب که از شمال به جنوب در این شهر کشیده شده، محوری برای ساخت ساختمانها و فروشگاهها در دو طرفش بوده و بدین ترتیب پس از گذشت سالهای متمادی و طولانی، اکنون این ساختمانهای تاریخی و این کانال آب، تبدیل به جاذبهای دیدنی شدهاند و به مقصد گردشگران مختلف شده است. در واقع برای بازدید از بخش تاریخی شهر کارلوویواری، گردشگران کار بسیار سادهای دارند و کافی است که در امتداد همین کانال آب و در دو سوی آن قدم بزنند و از ساختمانها و رستورانها و کافهها و فروشگاههای رنگی و همچنین شیرهای آب معدنی و آبگرم با خواص مختلف که در امتداد این مسیر تعبیه شدهاند لذت ببرند.
فستیوال فیلم کارلوویواری
شاید مرور اخبار سالهای قبل به یادمان بیاورد که در سالهای قبل این جشنواره سینماگران ایرانی نیز حضور داشتهاند که موفقیت لیلا حاتمی در کسب جایزه بهترین بازیگر زن و موفقیت علی مصفا در کسب جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدین در دوره چهل و هفتم از اتفاقات مهم سینمای ما بود. سال گذشته نیز فیلم گربه و ماهی در این فستیوال از ایران به نمایش درآمد. اما امسال بدون حضور ایرانیها، این جشنواره در حال برگزاری است، آن هم در حالی که پنجاهمین دوره خود را سپری میکند که معمولا دورههای اینچنینی همواره جزو دورههای مهم هر جشنوارهای محسوب میشود.
سمبل و تندیس این جشنواره زنی برهنه است که یک گوی بلورین در دست دارد. اما به واسطه فرم بدن این زن که به زنان مصری باستان بیشباهت نیست، تصویر این سمبل در ایران و در رسانههای رسمی ایران نمایش داده نمیشود.
دو تندیس از سمبل جشنواره در دو سوی ورودی اصلی
البته انصافا سخت است که در ایران این تندیس را نمایش داد!
برنامهریزی نسبتا مناسبی برای جشنواره انجام شده است و تقریبا همه علاقهمندان و حاضران در جشنواره در حال لذت بردن هستنند. به لطف حضور یکی از دوستان خبرنگار و کارتی که دارد، من هم این فرصت را دارم که بعضی از فیلمها را بر اساس توضیحاتی که وجود دارد، انتخاب کنم و ببینم. هرچند که انتخابهای دیروز چندان چنگی به دل نزد! حال و هوای فیلمها بیشتر هنری و جشنوارهای است و کمتر خبری از فیلمهای جذاب و معروف است. مرکز اصلی جشنواره، هتل ترمال (Termal) در مرکز شهر و در کنار کانال آب است و حال و هوای اطراف هتل از بابت شلوغی و غرفههای مواد خوراکی، شبیه به حال و هوای مصلی و اطرافش در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب است. 12 سالن سینما به نمایش آثار جشنواره اختصاص دارد و در مجموع حدودا روزی 60 فیلم به نمایش درمیآید. شناخته شدهترین بازیگری که امسال در جشنواره حضور داشته، ریچارد گِر بوده که فیلم Franny با بازی او در این جشنواره به نمایش درآمد و از او به خاطر یک عمر فعالیت هنری در افتتاحیه فستیوال تقدیر به عمل آمد.
ساختمان هتل ترمال، مرکز اصلی برگزاری جشنواره
ورودی اصلی هتل ویژه مراسم فرش قرمز
بازار داغ عکس یادگاری با بنر فستیوال
یکی از سالنها پیش از شروع نمایش فیلم
علاقهمندانی که بر روی زمین به تماشای فیلم مینشینند
فضای سبزی در مقابل هتل محل برگزاری
و هنرمندی که از او در افتتاحیه تقدیر شد
ظرف دیروز و امروز بارانهای بسیار شدیدی باریده و قدری از گرمای طاقت فرسا و غیرقابل تحملِ این روزهای اروپا را کم کرده است. گرمایی که ظرف دو سه روز قبل در آلمان تجربه کردم وحشتناک بود و بدون تردید از هوای تهران گرمتر و غیرقابل تحملتر بود.
سلام و سپاس
شما نمایشگاه اکسپو میلان رو رفتید!؟
سلامت و شاد و همیشه در سفر ☺
سلام
هنوز فرصت نشده، اما به امید خدا در همین سفری که هستم احتمالا فرصت بازدید فراهم میشه
وای چقدر عالی بود چقدر لذت بردم ازاین مطلب وچقدر خوشحالم برای کسی که عاشق فیلم وسینماست ومی تونه همچین فضا ورویدادی روتجربه کنه .نمی دونم چرایه دفعه خیلی بی ربط یاد زبل خان افتادم.زبل خان اینجا زبل خان اونجا …..
امیدوارم حسابی حالشو ببری با اینکه می دونم الان رو ابرهایی.
سالم باشی دوست جان و همیشه پر رنگ در جاهایی که حالتو خوب می کنه حاضروآماده ببینیمت
سلام
همین طوره. فرصتی پیش بینی نشده و لذت بخش که ناگهانی پیش اومد و تجربه بسیار ارزشمندی است.
روی ابرها که نه، اما خدا رو بابت این فرصت و این تجربه شکر میکنم.
ارادت دارم، ممنون از تو
سلام و سپاس
خیلی هم خوب
ایشالا منتظر خبرهای اکسپو !
(یه جورایی خبرنگار رئال گردشگری ):)
سلام
ممنونم. حتما اخبار مختلفی در راه هست!
یه جورایی بسیار ممنون 🙂
هر سه گزارشتون از کارلواری رو خوندم،خیلی عالی بودند، خدا قوتتون 🙂
باز هم مثل گذشته به بناهای تاریخی و مقایسهی این بناها بپردازید آقای عرفانیان خیلی تجربهی خوبیه، ممنون
سلام
خیلی خوشحالم که بعد از مدتهای طولانی این طرفا آفتابی شدید و خوشحالم که مطالب رو پسندیدی.
ایده و منبع خیلی از مطالب اینچنینی رو دارم، منتهی مشکل اصلی زمان هست؛ نمیرسم بنویسمشون و از بین چند صد هزار عکس، گزینه های مناسب رو پیدا کنم!