• Menu
  • Menu

لندن با بوی اردیبهشت!

امروز ششمين روزي است كه رسيدم لندن. بجز روز اول و روز ششم، برنامه هر چهار روز ديگه ام ثابت بود! ساعت ٧ من دوش ميگرفتم، ساعت ٧:٣٠ محسن همسفرم دوش ميگرفت، ساعت ٨ ميرفتيم رستوران هتل يه چيزي ميخورديم و ساعت ٩ هم ميرفتيم نمايشگاه گردشگري “بازار جهاني سفر”. تا ساعت ١٨:٣٠ اونجا ميمونديم، حدود ساعت ٢٠ ميرسيديم هتل، لباس عوض ميكرديم، ميرفتيم بيرون يه شام ميخورديم و حدود ساعت ٢٣ برميگشتيم هتل كاراي اينترنتي رو انجام ميداديم و حوالي ساعت ١ هم ميخوابيديم.

IFورودی نمایشگاه Excel در شرق لندن

.

با مارکوپولو در نمایشگاه WTM 2013

امسال سومين حضور من در اين نمايشگاه بزرگ بود كه البته براي دومين بار بود كه به عنوان غرفه دار توي اون شركت كردم. چند ماهي هست كه در كنار فعاليتهاي مختلف مرتبط با گردشگري، با امير جعفري توي شركت ايرانگردي ماركوپولو بابت موضوع ارتباطات بين الملل همكاري دارم كه اصل تمركزمون براي جذب گردشگر هست. حضورم در اين نمايشگاه هم از طرف همين مجموعه بود كه به نظرم ميشه يه چشم انداز روشن رو براي اين شركت متصور بود. چون هم تيمي كه اينجا جمع شديم تيم خوش فكر، پر انرژي و جواني هست؛ و هم اينكه اوضاع گردشگر ورودي نسبت به سالهاي قبل بهتر شده.

IFمن، محسن کرابی و مهشید حسینی؛ غرفه داران امسال مارکوپولو

.

امسال استقبال از غرفه ها براي ايراني ها بسيار عالي بود. همين تحولات داخلي و ديپلماسي جديد خارجي آنچنان تاثيرگذار بوده كه واقعا براي من غير قابل باور بود!

چقدر حيف كه هيچ غرفه اي از طرف دولت ايران اونجا نبود و چه فرصت سوزي بزرگي انجام شد. در كنار غرفه هاي ١٠٠٠ متري كشورهاي عربي و غرفه هاي چندهزار متري بعضي از كشورهاي آسيايي مثل هند، تركيه و چين، فقط ٦ غرفه كوچك از بخش خصوصي ايران وجود داشت كه مجموع متراژ اونها به ١٠٠ متر هم نميرسيد! البته در كنار اظهار تاسف براي اين فرصت سوزي، بايد قدردان حضور همين شركتهاي خصوصي بود كه عليرغم هزينه هاي بسيار سنگين، هنوز هم حضور دارند و براي گردشگري ايران تلاش مي كنند.

IFهمراه با محسن و غرفه داران ایرانی یکی از غرفه های دیگر در نمایشگاه

.

IFبا مدیران سایت رزرواسیون Travellanda

.

IFبا مدیران ارشد نمایشگاه ITB برلین

.

شاید بد نباشه که به یه موضوعی اشاره کنم. روز يكشنبه صبح (هفته قبل) كه تهران رو ترك ميكردم، باز هم شاهد يك صف در مقابل كنترل پاسپورت مسافران غير ايراني بودم. اين يعني اميدواري برای بهبود اوضاع گردشگري؛ صد البته به شرط داشتن برنامه و البته تلاش!

IMG_0108صف کنترل پاسپورت اتباع غیر ایرانی

.

يك ايده و يك موج!

روز اولي كه در غرفه ماركوپولو ايستاده بودم، شاهد عبور آدمهايي با لباس ملي و محلي كشورهاي مختلف بودم كه از جلوي غرفه عبور مي كردند. با توجه به دكور غرفه ماركوپولو كه داراي يك سردر با فرم ستونهاي كاخ تچر تخت جمشيد بود، به ذهنم رسيد چه خوب ميشه اگه اين آدمها رو بياريم زير اين سردر و با نماد ايران و لوگوي فروهر كه روي اون نصب شده بود، ازشون عكس بگيريم. فكر كردم كه ميشه استفاده تبليغاتي خوبي از اين عكسها كرد.
خلاصه شروع كرديم به عكس گرفتن؛ از مرد اهل فيجي با بالاتنه عریان عكس گرفتيم تا Miss World سرتا پا پوشیده اندونزيايي! از مهاراجه هندي تا دشداشه پوش هاي عرب! از زنان محجبه تمام پوشيده تا دختراني پوشيده از لباسهاي پر زرق و برق غربي! از عقاب ابوظبي تا قورباغه كاستاريكايي! و…
در اين راستا چند تا اتفاق جالب افتاد:
– مجموعه بسيار خوبي جمع شد از حضور آدمهايي با مليت هاي مختلف در غرفه ماركوپولو (ايران) كه ميشه بهره برداري هاي تبليغاتي مختلفي ازش كرد.
– خيلي از اين آدمها ايميل شون رو دادن كه عكسها رو براشون بفرستيم. يعني عكسي خواهند داشت با نام ايران.
– با توجه به خاص بودن آدمهايي كه ازشون عكس ميگرفتيم؛ و البته با توجه به جذابيت طرح غرفه اي كه داشتيم، علاوه بر ما، كلي از بازديدكنندگان ديگه نمايشگاه هم از اين صحنه ها عكس ميگرفتن و شايد صدها عكس ظرف اين چند روز از غرفه ماركوپولو گرفته شد.
– خيلي از بازديد كنندگان عادي، اين صحنه ها رو كه ميديدن، توي نوبت مي ايستادن كه اونها هم با نماد فروهر روي سردر عكس بگيرن!
– هميشه غرفه ما شلوغ بود ديگه. اين باعث ميشد كه بازديدكنندگان تجاري كه دنبال برقراري ارتباط با آژانس هاي ايراني بودن، با توجه به شلوغي غرفه ماركوپولو، بيشتر جذب همين غرفه بشن و كمتر ميرفتن سراغ غرفه هاي ديگه! من بارها شاهد وقوع اين اتفاق بودم.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

IFاز آلبوم جهان در مارکوپولو

.

يه فكر بهتر برای آینده

با امير جعفري مديرعامل ماركوپولو كه صحبت ميكردم، پيشنهاد كردم براي نمايشگاه بعدي كه احتمالا در برلين خواهد بود، كارتهايي رو چاپ كنيم كه روي اون اسم شركت و آدرس صفحه فيسبوك ماركوپولو باشه و از هر كسي كه عكس ميگيريم، يه كارت بهش بديم كه بياد عكسش رو از اونجا برداره. اين طوري هم صفحه ماركوپولو ديده ميشه، هم تورها معرفي ميشه، هم طرفدارهاي صفحه بيشتر ميشه و هم ديدن اين صفحه از طريق اونايي كه عكسشون اونجا هست، به بقيه توصيه ميشه! تا ببينيم چي پيش بياد.

ظرف روزهاي آتي يه سفر به اسپانيا دارم. بعد از ١٠ بار تغيير تاريخ و تغيير بليط و حتا كنسل كردن بايط، انگار قراره كه واقعا اين سفر انجام بشه! قرار هست در يه جلسه خيلي مهم در مادريد شركت كنم. سعي ميكنم بيشتر به روز باشم و بيشتر بنويسم…!

.

پي نوشت:
– حدود سه هفته پيش متاسفانه خاله كوچكترم براي هميشه از پيش ما رفت و به ديار باقي شتافت. يكي از دلايل كمرنگ بودنم ظرف هفته هاي پيش همين بود. خدايش بيامرزاد!
– امسال شبهاي احيا رو در آلمان گذروندم و انگار ايام تاسوعا و عاشورا رو هم ايران نيستم. فكر كنم بايد دنبال هيئت ايرانيهاي مقيم لندن يا مادريد باشم. اتفاقا اينجا يكي پيدا كردم، اما هنوز نتونستم برم.
– پارسال درست در همين روزها بود كه اوج بيماري پدر بود؛ و متاسفانه شب تاسوعا فاجعه عزيمت هميشگي پدر اتفاق افتاد. اميدوارم كه هم از جايي كه هست و هم از اون چيزي كه من هستم راضي باشه…
– دوست جديد و خاصي پيدا كردم. روحش، رفتارش و فكرش انگار آينه اي هست از من! فقط شش روز هست كه ديدمش، اما انگار قدمت آشنايي با اون مال شش روز پيش نيست! شايد مال شش سال پيش باشه، شايد هم مال شش دهه پيش! کلا این سفر سرد و پائیزی ام بوی اردیبهشت به خودش گرفته…

بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات