وقتی از کراکوف به براتیسلاوا رسیدم، حسابی توی ذوق ام خورد. صبح دوشنبه بود و شهر در حوالی ساعت 8، بی روح و ساکت و آرام بود. برعکس خیلی از شهرهای اروپایی، ایستگاه قطار براتیسلاوا با بخش مرکزی شهر فاصله دارد و باید با اتوبوس (خط X13) حدود 10 دقیقه مسیر را طی کرد تا به مرکز شهر رسید. با اتوبوس به مرکز شهر آمدم و در کوچه های تاریخی شهر شروع به قدم زدن کردم. اما واقعا بی رونق بود! نمی دانستم که همین کوچه ها چند ساعت بعد چقدر جذاب می شوند!
ابتدای مسیر بخش تاریخی و مرکزی شهر
.نمایی از یکی از ساختمانهای اصلی “تالار تاریخی شهر”
.خیابانهایی که هنوز در ابتدای صبح رونق تداشتند
.نیمکت های خالی از گردشگر در ابتدای صبح
.خیابان هایی که تا چند ساعت بعد مملو از جمعیت شد
.
.
از یکی از شعب راهنمای توریست که آنجا بود، نقشه گرفتم و زدم به عمق شهر. همین طور که کوچه ها را یکی یکی طی می کردم، تک و تک مغازه ها باز می کردند و کوچه ها آرام آرام جان می گرفتند. آنقدر سرگرم بازدید از شهر و به ویژه قلعه معروف تاریخی آن شدم که نفهمیدم چگونه ناگهان با شهری مواجه شدم که کوچه های تاریخی اش مملو از گردشگر بود. انگار شهر به ناگهان شروع به دلبری کرد و روی دیگری از خودش را به من نشان داد!
.
شهری با بوی مجسمه و هنر
براتیسلاوا شهر کوچکی است. وقتی با پایتخت های کشورهای همجوارش مقایسه کنیم، براتیسلاوا واقعا کوچک است. اما همین شهر کوچک یک ویژگی منحصر بفرد در دنیا دارد! این شهر تنها پایتخت دنیا است که با 2 کشور مرز مشترک دارد. این شهر ویژگی های دیگری هم دارد. وقتی که در این شهر قدم می زنی، می توانی از وجود نشانه های مختلف به این موضوع پی ببری که روح هنر در این شهر دمیده شده است. به این موارد توجه کنید:
– مجموعه فروشگاه های ULUV: این فروشگاه ها که در چند قسمت شهر شعبه دارد، فروشگاه هایی است که در آن صنایع دستی براتیسلاوا تولید و ارائه می شود. معمولا وقتی که در اروپا برای خرید سوغاتی به فروشگاهی می رویم، یک فرمت معمولی و یکسان از فروشگاه های سوغاتی در همه شهرها وجود دارد. اما این فروشگاه با سایر فروشگاه های سوغاتی کشورهای دیگر فرق دارد. مثل بعضی از نمایشگاه های صنایع دستی ایران که در برخی از آنها هنرمندان حضور دارند، در uluv هم هنرمندانی نشسته اند و محصولات هنری تولید می کنند.
نمای بیرونی یکی از این فروشگاه ها
.داخل فروشگاه و هنرمندانی که مشغول به تولید محصول اند
.
– مجسمه ها: در خیلی از نقاط تاریخی شهر، تندیس ها و مجسمه هایی با فیگورهای مختلف وجود دارد که باعث شده است این شهر چهره ای خاص و متفاوت را از خود نشان دهد. ویژگی مهم این تندیس ها این است که ابعاد آنها متناسب با اِشِل انسانی است و همچنین محل استقرار آنها در نقاطی است که در دسترس همه است. انگار این مجسمه ها انسان هایی زنده هستند که در میان توریست ها حضور دارند و با آنها زندگی می کنند. هر کدام از این مجسمه ها نیز داستانی دارند که دانستن این داستان ها باعث می شود که حس بسیار خوبی نسبت به آنها ایجاد شود.
مجسمه ای که در میدان اصلی تاریخی شهر قرار دارد
.در گوشه همان میدان، مجسمه این مرد خوش پوش قرار دارد
.یکی از خاص ترین مجسمه های این شهر
.این مجسمه در بالای برج تلویزیونی رو به جاذبه های شهر واقع شده
.به گمانم این معروف ترین مجسمه شهر است که در دیوار یک خانه قرار دارد
.
– طبیعت: انبوه درخت های چسبیده به شهر و عبور رودی به خاصی “دانوب” از این شهر، یکی دیگر از عواملی است که به لطافت این شهر کمک کرده است. از بالای هر کدام از بلندی های طبیعی یا مصنوعی شهر که به شهر نگاه می کنی، ترکیبی از درخت و رود و کوه و البته ساختمان می بینی که در نهایت تصویری که از شهر می سازد، تصویری جذاب و دلنشین است.
این بخشی از براتیسلاوا است! یک طبیعت ناب
.آب، سر سبزی و چشمندازهای چشم نواز
.
صنایع دستی: در خیلی از شهرهای اروپا چیزی به نام صنایع دستی یافت نمی شود. چیزی که حاصل یک فکر باشد و با خلاقیت یک هنرمند تبدیل به محصولی ارزشمند شده باشد. اما در براتیسلاوا جدا از فروشگاه های زنجیره ای مثل ULW که به طور نظام مند به این موضوع پرداخته است، فروشگاه های زیاد دیگری نیز دیده می شود که در آن محصولات هنری دست ساز و یا محصولات صنعتی خلاقانه به فروش می رسد . یکی از هنرهایی که در این شهر به وفور دیده می شود، هنر “سیم” و تولید مجسمه و عروسک از سیم است. البته محصولاتی که در فروشگاه ها وجود دارد تنوع زیادی دارد و از لباس سنتی تا اقلام تزئینی و… در آن پیدا می شود.
.
نقاشی اثر یکی از نقاشان جوان و معروف اسلواک
.
شیب: شاید عجیب باشد، اما شیب (پستی و بلندی) هایی که در این شهر وجود دارد، به حس شهر کمک کرده است که تصاویری که در قاب چشمان گردشگران شکل می گیرد، تصاویری مهیج و جذاب باشد. گاهی در بعضی از نقاط شهر تلاقی چند جاذبه مختلف در سطوح ارتفاعی مختلف، کادرهای منحصر بفردی را بوجود می آورد که هر غیر عکاسی را هم سر ذوق می آورد؛ چه برسد به عکاس ها و مدعیان عکاسی!
.شیبی که همه جای شهر وجود دارد
.تندی شیب باعث شده که در اینجا پله بسازند (مسیر قلعه)
.قاب های زیبایی که در بخش های مختلف شهر به چشم می آمد
.
کلکسیون جاذبه ها: این شهر جادبه های متنوعی دارد که همه آنها در یک محدوده نسبتا کوچک و به صورت فشرده دور هم جمع شده اند. یک قلعه تاریخی، یک پل تقریبا مدرن، یک کلیسای بزرگ و زیبا، یک برج تلویزیونی بلند با فرمی منحصر بفرد، یک دروازه قدیمی، چندین مجسمه جذاب و… باعث شده که براتیسلاوا را در ذهن گردشگر تبدیل به شهری کوچک و جذاب کند.
.قلعه تاریخی بر بالای بلندی های شهر
.
در مجموع می توانم این گونه بگویم که براتیسلاوا در مقابل شهرهای بزرگ و مهم اروپا مثل یک هتل بوتیک است در برابر یک ابر هتل بزرگ و مدرن. گاهی ترجیح این می شود که در یک هتل بزرگ اقامت کنیم و گاهی هم خوب است که در هتل های کوچک و جذابی اقامت کنیم که هر جایی نمی توان شبیه اش را پیدا کرد. البته بدون تردید براتیسلاوا آنقدر مهم نیست که به تنهایی مقصد یک سفر باشد. براتیسلاوا را باید در لابلای سفر به شهرهای اروپای مرکزی گنجاند و دید.
مسیر زیر پل ویژه گذر عابرین از روی دانوب
.نمایی از رستوران بالای برج لتوبزبونی
.اتوبوس گشت زنی در شهر برای توریست ها
.خیابانهایی که هم شیب دارند و هم پیچ!
.
سلام مجید جان. ممنون از عکسهای زیبا. برام یه شهر لطیف و پرنشاط رو تداعی کردی. حس کردم سفر به براتیسلاوا آرامبخشه. و مسافر این شهر دغدغه های درونش رو به دانوب میسپاره و سبکبار میشه…
سلام به تو
خوشحالم برای انتقال این حس؛ کاملا درست حس کردی
نیر
خسته نباشی در یک صبح زیبا با شما در شهری آرام قدم زدم ولزت بردم چقدر مجسمه ها زیبا بودن هنر عکاس صد آلبته زیباتر،شهری پر از جاذبه ، ده بار هم این پست را بخوانم وعکسها را نگاه کنم باز هم جاذبه ای برای دیدن باقی می ماند واقعا دستتان درد نکند
من قلم خوبی مثل دوستان ندارم که کامنت های زیبایی در حد پست های شما بنویسم
فقط می توانم بنویسم ممنون
سلام. با شما هم عقیده ام. مجسمه های این شهر خیلی متفاوت و زیبا بودند و تعداد جاذبه های شهر هم به نسبت وسعت شهر خیلی زیاد بود. خوشحالم که با این پست ارتباط برقرار کردید.
همین که لطف می کنید و نظر می نویسید ارزشمند هست. مهم لطف شماست
چقدر ایدهی فروشگاه منو هیجانزده کرد! چقدر جای کار داره!! عالی بود!!
ای کاش میفهمیدنش! به این فکر کردم که باید همچین فروشگاهی رو برای صنایع دستی ایران درست کرد، اما نه توی ایران! بلکه توی اروپا. فروشگاهی زنجیره ای که توی شهرهای مهم اروپا شعبه داشته باشه
چقدر المان های شهری زیبایی دارند.وچه شکارچی تصاویر زبده ای.منم بافرشته جان موافقم ایده فروشگاه صنایع دستی فوق العاده است.پاینده باشیدمجیدخان
واقعا همین طوره. شهر کاملا مثل یک بوتیک جذاب هست. ممنون از شما
مثل همیشه سفری خاطرهانگیز، شهری بهیادماندنی، متنی دلنشین و البته شهری چشمنواز…
ممنون که همراهمان میکنی. حظ بردیــــــــــــــــــــــم. 😀
دانوب/ شیب/ پیچ/ تراموا/ عکسالعمل خانوما در تصویر “یکی از خاصترین مجسمههای این شهر”/ بالای بلندی قلعه/ مسیر زیر پل/ یو.ال.یو.وی/ و قابی رمانتیک…
برقرار باشی برادر…
ممنون از تو
شیب؟! شیب دار!؟
سلام. قلم شیوا و بسیار خواندنی دارید. بسیار بسیار لذت بردم. عکس ها هم خیلی زیبا بودند. پیروز باشید و سفرهای دل انگیزی رو تجربه کنید
سلام. ممنون از شما، لطف دارید. امیدوارم برای شما هم مکرر اتفاق سفر پیش بیاد
[…] گونه که در مطلب “براتیسلاوا، هنرمند کوچک” توضیح دادم، هنر در این شهر به وفور و به اشکال مختلف […]
بسیار زیبا بود. گزارشی مختصر اما بسیار مفید.
درود بر شما
سپاس فراوان