تصور نمی کردم لهستان این گونه از آب درآید! واقعا فراتر از تصور اولیه ام بود. بخاطر استفاده بهینه از زمان و هزینه تراشی کمتر، ناچار به بازگشت به روش سفری سه سال قبل شده ام. سفر بک پکری و پیاده روی های بی پایان در شهرها و ترددهای قطاری و اتوبوسی بین شهرها. تاول های پا و عرق ریزان در آفتاب داغ و بالا رفتن از پله های بی شمار قلعه ها و برج ها و کلیساها. به گمانم در این چهار روزی که از اوکراین خارج شده ام، بیشتر از 50 کیلومتر پیاده رفته ام. چقدر دور شده بودم از این سبک سفر؛ اما خوب شد که دوباره تجربه اش کردم.
خیلی خوب است که بعد از رسوب در کی یف به ورشو آمده ام. این طوری که سفر می کنی، می توانی بهتر تحلیل کنی. وقتی کی یف و مردمانش را کنار ورشو و مردمانش می گذارم، استنباط ها تحلیل های جالبی را به من می دهد. شبا هت هایی که میان این دو شهرهست جالب است. اما از سوی دیگر شباهت های اینجا با وین هم خیلی زیاد است.
در این پیاده روی ها، به نکات جالبی پی برده ام. به تحلیل هایی از شهرهای اروپایی رسیده ام. به تحلیل هایی از نوع برخورد مردم در کشورهای مختلف. به تحلیل هایی از زبان، رفتار، نگاه، قد، ارتباطات اجتماعی و… در بین کشورهای کوچک و بزرگ اروپایی.
نمیخواهم بگویم که فرمول کشف کرده ام، اما به هر چیزی که پی برده ام، حاصل تحلیل خودم هست. باید یک روز کامل از گشت زنی در شهرها صرف نظر کنم و بنشینم و کشف شده هایم را بنویسم. فقط الان مشکل زمان دارم. خیابان ها صدایم می کنند و باید به دیده هایم اضافه کنم. گزارش مفصل را به زودی می نویسم.
کشفیاتی از ورشو
سه چیز را در لهستان بسیار پر رنگ می بینم:
– مردم لهستان بی نهایت مهربان هستند و رفتار مناسبی در پاسخ به نیاز تو دارند. من بارها با لطف های بی دریغ مردم لهستان مواجه شدم. حتی بیشتر از کی یف.
– حروفی که در زبان لهستانی ها وجود دارد، از لحاظ شنیداری خیلی به صدای حروف فارسی شبیه است و در نتیجه وقتی از فاصله دور حرف زدن مردم را می شنوی، به اشتباه می افتی که اینها دارند فارسی حرف می زنند؟ من بارها دچار این اشتباه شدم!
– غذا! اینجا غذاهای بسیار خوبی دارد. غذاهایی که بعضی از آنها برای ما هم آشنا هستند و برخی دیگر هم غریب. اما مهم طعم بسیار خوبی است که غذاهایشان دارد. نکته جالبی که متوجه شدم این است که نوشیدنی الکلی ودکا در این کشور ساخته شده است و انواع بسیار متنوعی از این نوشیدنی در رستوران هایشان وجود دارد.
آفرین طلا
كي؟ من؟؟؟!!!
سلام
فکرشو میکردم دوست داشته باشین لهستان رو. اتفاقا لهستانیها نسبت به ایرانیها حس خوب و قدرشناسانه ای دارند. با توجه به جنگ جهانی و پیامدهاش… مردمان درد کشیده ای هستند و بسیار پر تلاش
راه رفتن و راه رفتن و راه رفتن … میگن تا اون تاولها نباشه و تا خستگی رو حس نکنی سفره سفر نیست 😀 من بعد از سه هفته از آخرین سفر هنوز پاهام خوب نشده 😀
خوب و خوش باشین
سلام
تصوري كه از لهستان داشتم، حاصل فيلمهايي بود كه ديده بودم. اصلا باور نمي كردم كه با همچين فضاي خوبي مواجه بشم!
فكر كنم اگر خستگي مهر تاييد سفر باشه، من تا الان دو سه تا مهر تاييد گرفتم توي اين دو سه روز!
:)))))))))))))))))))))))
کلا خسته نباشی. هم واسه پیاده رویها – هم تحلیل – هم کشفیات جدید
و از همه مهمتر: سفرنامه نویسی آنلاین.
سلام
ممنون از تو، ارادتمنديم
hamishe salamato movaffagh va dar safar bashid 🙂
ممنون از لطف شما؛ سپاس
در لهستان غذایی دارند به نام شامی
واژه کشمش دارند
در اسامی آنها ، نام ایرانی فراوان دیده می شود
و ….
ممنون از اطلاعاتت. همون طور که گفتم از لخاظ شنیداری حرف زدنشون خیلی به ما شبیه هست
«زنده باد ودکــــــــــــــــا»
(تکهای از دیالوگ نوید محمدزاده در نمایش دلِ سگ)
شکی نیست که به درک بالایی از مردمشناسی ملل رسیدی – و این حاصل چندین سال سفر مداوم و توجه به جزئیات زندگی مردم بوده! – و قطعن تحلیلت از رفتارها و کنشهای انسانها، قابل تامل و کارشناسانهست…
موفق باشی برادر. مثل همیشه…
امان از این نویدها که چه حرفایی که نمی زنند…
ممنون از تو، فکر کنم به یه درک مختصری رسیدم
سلام من یه تحقیق در مورد لهستان دارم و تقریبا نمیدونم چیکا کنم هنو
فعلا یه چند تا مطلب از جغرافیا و جنگ جهانی و اینا جمع کردم
دیدگاه شما نسبت به لهستان صرفا یه حالت شناختی که روی این مردم پیدا کردین بود
چیز دیگه ای هم تو نظرتون هست عایا؟؟؟
سلام
من فرصت چندانی برای کشف لهستان نداشتم. فقط چند روز در دو شهر از این کشور حضور داشتم و کمتر تونستم عمیق بشم. اون چیزی که درک رو در قالب سفرنامه نوشتم و واقعا الان چیزی بیشتر از اون رو در حافظه ام ندارم.